فروغ فرخزاد زنی که صدای شعر شد
گاهی یک زن، فقط شاعر نیست؛ یک جریان است.
جریانی که با صدایش، با واژههایش، با سکوتها و فریادهای ناگفتهاش، نسلی را تکان میدهد. فروغ فرخزاد از همان زنها بود زنی که نهتنها نوشت، که زندگی را زندگی کرد.
با همهی رنجها، همهی طرد شدنها، و همهی عشقهایی که جامعه برای زن، مجاز نمیدانست.
متولد دیماه ۱۳۱۳، در خانوادهای سنتی، فروغ خیلی زود وارد مسیر زندگیای شد که قرار نبود ساده باشد. ازدواج در هجدهسالگی، تولد فرزند، جدایی، محرومیت از دیدن پسرش… و همهی اینها برای یک دختر جوان در آن سالها میتوانست کافی باشد تا خاموش شود.
اما فروغ، تصمیم گرفت بنویسد.
نخستین مجموعههای شعریاش (اسیر، دیوار، عصیان) جسور، صادق و زنانه بودند. اما جامعهی ادبی مردسالار، هنوز آمادگی شنیدن صدای زنی که از عشق، تن، تردید، تنهایی و آرزوهایش میگوید، نداشت. منتقدان او را «بیاخلاق» خواندند. ولی فروغ، فقط بیپرده و بینقاب بود.
او همان چیزی را مینوشت که دیگران از گفتنش هراس داشتند.
نقطهی عطف زندگیاش:
انتشار مجموعهی «تولدی دیگر» بود؛ شعری که تنها یک عنوان نبود، بلکه یک بیانیه بود:
زندگی شاید
یک خیابان دراز است
که هر روز زنی با زنبیلی از آن میگذرد…
با این مجموعه، فروغ به بلوغ شعری رسید. شاعری که نه صرفاً زن است، بلکه صدای زنان است. زنانی که میخواهند دیده شوند، لمس شوند، حضور داشته باشند.
اما فروغ فقط شاعر نماند. در همکاری با ابراهیم گلستان به سینما نزدیک شد و مستند ماندگار «خانه سیاه است» را ساخت؛ فیلمی که زندگی بیماران جذامی را چنان انسانی و لطیف به تصویر کشید که جهان را تکان داد. او دوربینش را مثل قلمش به دل تاریکیها برد، بیآنکه از زخمها بترسد.
فروغ در سیودوسالگی، در یک سانحهی رانندگی جان باخت. اما مرگ، فروغ را تمام نکرد.
صدای او، جسارت او، صراحت او، هنوز الهامبخش زنانیست که بهدنبال تعریف شخصیشان از زنبودن هستند.
او ثابت کرد که زن، میتواند شاعری باشد که با کلماتش نه فقط دلها را میلرزاند، بلکه تاریخ را مینویسد.
زن، میتواند فروغ باشد.
برای بیشتر خواندن درباره فروغ:
• زندگینامه و آثار در Poetry Foundation
• خانه سیاه است در IMDb
• بررسی آثار فروغ در ویکیپدیا
عالی بود
لطفا مطالب بیشتری راجع به فروغ بزارید که بیشتر باهاشون آشنا شیم.